بسیج لشگر مخلص خداست

بانوان اسوه

لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشته‏های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته‏اند. گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته‏اند. کتاب تاریخ تمدن در این‏باره می‏گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می‏گفت و درددل‏می‏کرد; یا صدایش آن‏قدر بلند بود که چون در خانه سخن می‏گفت همسایگان می‏شنیدند; شوهرش حق داشت‏بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت‏به پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کرده‏اند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کرده‏اند؟ نظر دوم منطقی‏تر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف می‏دیدند; اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که می‏توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند; مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:

1 - آرامش روانی:

وقتی بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزه‏ای که در طرفین است افزایش می‏یابد. غریزه جنسی به‏گونه‏ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکش‏تر می‏شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می‏گردد; به همین علت مردانی که زنان متعدد می‏گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی‏شود; بلکه شعله‏ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می‏شوند. اگر به تاریخ نظری بیفکنیم; پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.

2 - پایداری خانواده:

اگر حجاب با کیفیت‏خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبت‏خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.

3 - استواری جامعه:

اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می‏دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می‏دهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند; نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می‏شود. زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می‏شوند. در این جاست که می‏بینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل می‏گذارد. به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر می‏گیریم. اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد; مراجعان بدون چشم‏چرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه می‏کنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد; مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند; زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی می‏کنند سر صحبت را با وی باز کنند.

4 - حفظ ارزش و مقام زن:

چون مردان خود را نسبت‏به زنان نیازمند می‏بینند; اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می‏شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می‏بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی‏توان به آن دست‏یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف‏تر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظمی‏ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است. یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی که این اشکال را طرح کرده‏اند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهره‏مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می‏پوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده‏اند؟ باید از رسانه‏های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می‏شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می‏کنند و قصد دارند از آب گل‏آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه‏ها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می‏روند; لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت‏خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند; کسی به آنها توجه نمی‏کند. آیا این اسارت است‏یا عین آزادی؟ و آیا زنی که با رعایت‏حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود; آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی‏حجاب را آزاد می‏دانید؟ آیا غیر از این است که می‏خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بی‏حجاب می‏تواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است; با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می‏گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت‏خود را ادامه می‏دهد. ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانی خوب انجام می‏شود که با آرامش فکری همراه باشد. آنها که می‏گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است; سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی کارشان را نیز بالا بردند.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند; موجب حرص بیشتر مردان می‏شوند. برتراند راسل یکی از مادی‏گرایان در این زمینه می‏گوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده می‏شوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبت‏به آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه‏ای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیف‏تر می‏شود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعله‏ورتر می‏شود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بی‏توجه شود; دوباره به عکس دیگری علاقه‏مند می‏شود. اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می‏کند. به همین علت است که می‏بینیم بی‏بند و باری در غرب ادامه پیدا می‏کند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر می‏شوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن می‏پردازیم. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: 1- آلی 2- استقلالی. نگاه آلی آن نگاهی است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم; به او نگاه می‏کنیم. اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالی آن است. «و یحفظوا فروجهم‏»، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهای خود مطرح کرده‏اند. «ذلک ازکی لهم‏»، این حفظ برای ایشان پاکیزه‏تر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر ... خدا به آنچه می‏کنند آگاه است‏».
خداوند در ادامه می‏فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه می‏بینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست; در عمل می‏بینیم مردان پوششی کاملتر از بعضی زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایی که آشکار است. زینت دو نوع است: 1-زینت آشکار 2- زینت مخفی (در تفسیر مجمع‏البیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامه‏های رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دست‏بند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعه‏هایشان را بر سینه‏هایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملکت ایمانهن، زینت‏خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند که محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری کنند. «او التابعین غیر اولی الاربة‏»، طفیلیانی که کاری با زن ندارند. او الطفل الذین... کودکانی که از امور جنسی بی‏خبرند یا توانایی زناشویی ندارند. او ما ملکت ... دو احتمال است: 1 - مخصوص کنیزان است 2 - مطلق مملوک منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهی است که دارای شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا می‏کردند.)توبو الی الله... ای مردم توبه کنید به سوی پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه می‏کنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است./

بانوان اسوه

لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشته‏های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته‏اند. گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته‏اند. کتاب تاریخ تمدن در این‏باره می‏گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می‏گفت و درددل‏می‏کرد; یا صدایش آن‏قدر بلند بود که چون در خانه سخن می‏گفت همسایگان می‏شنیدند; شوهرش حق داشت‏بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت‏به پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کرده‏اند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کرده‏اند؟ نظر دوم منطقی‏تر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف می‏دیدند; اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که می‏توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند; مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:

1 - آرامش روانی:

وقتی بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزه‏ای که در طرفین است افزایش می‏یابد. غریزه جنسی به‏گونه‏ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکش‏تر می‏شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می‏گردد; به همین علت مردانی که زنان متعدد می‏گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی‏شود; بلکه شعله‏ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می‏شوند. اگر به تاریخ نظری بیفکنیم; پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.

2 - پایداری خانواده:

اگر حجاب با کیفیت‏خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبت‏خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.

3 - استواری جامعه:

اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می‏دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می‏دهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند; نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می‏شود. زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می‏شوند. در این جاست که می‏بینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل می‏گذارد. به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر می‏گیریم. اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد; مراجعان بدون چشم‏چرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه می‏کنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد; مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند; زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی می‏کنند سر صحبت را با وی باز کنند.

4 - حفظ ارزش و مقام زن:

چون مردان خود را نسبت‏به زنان نیازمند می‏بینند; اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می‏شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می‏بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی‏توان به آن دست‏یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف‏تر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظمی‏ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است. یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی که این اشکال را طرح کرده‏اند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهره‏مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می‏پوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده‏اند؟ باید از رسانه‏های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می‏شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می‏کنند و قصد دارند از آب گل‏آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه‏ها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می‏روند; لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت‏خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند; کسی به آنها توجه نمی‏کند. آیا این اسارت است‏یا عین آزادی؟ و آیا زنی که با رعایت‏حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود; آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی‏حجاب را آزاد می‏دانید؟ آیا غیر از این است که می‏خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بی‏حجاب می‏تواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است; با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می‏گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت‏خود را ادامه می‏دهد. ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانی خوب انجام می‏شود که با آرامش فکری همراه باشد. آنها که می‏گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است; سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی کارشان را نیز بالا بردند.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند; موجب حرص بیشتر مردان می‏شوند. برتراند راسل یکی از مادی‏گرایان در این زمینه می‏گوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده می‏شوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبت‏به آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه‏ای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیف‏تر می‏شود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعله‏ورتر می‏شود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بی‏توجه شود; دوباره به عکس دیگری علاقه‏مند می‏شود. اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می‏کند. به همین علت است که می‏بینیم بی‏بند و باری در غرب ادامه پیدا می‏کند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر می‏شوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن می‏پردازیم. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: 1- آلی 2- استقلالی. نگاه آلی آن نگاهی است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم; به او نگاه می‏کنیم. اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالی آن است. «و یحفظوا فروجهم‏»، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهای خود مطرح کرده‏اند. «ذلک ازکی لهم‏»، این حفظ برای ایشان پاکیزه‏تر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر ... خدا به آنچه می‏کنند آگاه است‏».
خداوند در ادامه می‏فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه می‏بینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست; در عمل می‏بینیم مردان پوششی کاملتر از بعضی زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایی که آشکار است. زینت دو نوع است: 1-زینت آشکار 2- زینت مخفی (در تفسیر مجمع‏البیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامه‏های رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دست‏بند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعه‏هایشان را بر سینه‏هایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملکت ایمانهن، زینت‏خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند که محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری کنند. «او التابعین غیر اولی الاربة‏»، طفیلیانی که کاری با زن ندارند. او الطفل الذین... کودکانی که از امور جنسی بی‏خبرند یا توانایی زناشویی ندارند. او ما ملکت ... دو احتمال است: 1 - مخصوص کنیزان است 2 - مطلق مملوک منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهی است که دارای شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا می‏کردند.)توبو الی الله... ای مردم توبه کنید به سوی پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه می‏کنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است./

بانوان اسوه

لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشته‏های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته‏اند. گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته‏اند. کتاب تاریخ تمدن در این‏باره می‏گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می‏گفت و درددل‏می‏کرد; یا صدایش آن‏قدر بلند بود که چون در خانه سخن می‏گفت همسایگان می‏شنیدند; شوهرش حق داشت‏بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت‏به پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کرده‏اند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کرده‏اند؟ نظر دوم منطقی‏تر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف می‏دیدند; اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که می‏توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند; مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:

1 - آرامش روانی:

وقتی بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزه‏ای که در طرفین است افزایش می‏یابد. غریزه جنسی به‏گونه‏ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکش‏تر می‏شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می‏گردد; به همین علت مردانی که زنان متعدد می‏گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی‏شود; بلکه شعله‏ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می‏شوند. اگر به تاریخ نظری بیفکنیم; پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.

2 - پایداری خانواده:

اگر حجاب با کیفیت‏خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبت‏خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.

3 - استواری جامعه:

اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می‏دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می‏دهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند; نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می‏شود. زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می‏شوند. در این جاست که می‏بینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل می‏گذارد. به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر می‏گیریم. اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد; مراجعان بدون چشم‏چرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه می‏کنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد; مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند; زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی می‏کنند سر صحبت را با وی باز کنند.

4 - حفظ ارزش و مقام زن:

چون مردان خود را نسبت‏به زنان نیازمند می‏بینند; اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می‏شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می‏بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی‏توان به آن دست‏یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف‏تر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظمی‏ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است. یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی که این اشکال را طرح کرده‏اند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهره‏مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می‏پوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده‏اند؟ باید از رسانه‏های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می‏شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می‏کنند و قصد دارند از آب گل‏آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه‏ها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می‏روند; لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت‏خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند; کسی به آنها توجه نمی‏کند. آیا این اسارت است‏یا عین آزادی؟ و آیا زنی که با رعایت‏حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود; آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی‏حجاب را آزاد می‏دانید؟ آیا غیر از این است که می‏خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بی‏حجاب می‏تواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است; با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می‏گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت‏خود را ادامه می‏دهد. ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانی خوب انجام می‏شود که با آرامش فکری همراه باشد. آنها که می‏گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است; سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی کارشان را نیز بالا بردند.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند; موجب حرص بیشتر مردان می‏شوند. برتراند راسل یکی از مادی‏گرایان در این زمینه می‏گوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده می‏شوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبت‏به آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه‏ای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیف‏تر می‏شود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعله‏ورتر می‏شود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بی‏توجه شود; دوباره به عکس دیگری علاقه‏مند می‏شود. اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می‏کند. به همین علت است که می‏بینیم بی‏بند و باری در غرب ادامه پیدا می‏کند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر می‏شوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن می‏پردازیم. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: 1- آلی 2- استقلالی. نگاه آلی آن نگاهی است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم; به او نگاه می‏کنیم. اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالی آن است. «و یحفظوا فروجهم‏»، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهای خود مطرح کرده‏اند. «ذلک ازکی لهم‏»، این حفظ برای ایشان پاکیزه‏تر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر ... خدا به آنچه می‏کنند آگاه است‏».
خداوند در ادامه می‏فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه می‏بینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست; در عمل می‏بینیم مردان پوششی کاملتر از بعضی زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایی که آشکار است. زینت دو نوع است: 1-زینت آشکار 2- زینت مخفی (در تفسیر مجمع‏البیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامه‏های رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دست‏بند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعه‏هایشان را بر سینه‏هایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملکت ایمانهن، زینت‏خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند که محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری کنند. «او التابعین غیر اولی الاربة‏»، طفیلیانی که کاری با زن ندارند. او الطفل الذین... کودکانی که از امور جنسی بی‏خبرند یا توانایی زناشویی ندارند. او ما ملکت ... دو احتمال است: 1 - مخصوص کنیزان است 2 - مطلق مملوک منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهی است که دارای شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا می‏کردند.)توبو الی الله... ای مردم توبه کنید به سوی پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه می‏کنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است.

بانوان اسوه

لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشته‏های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته‏اند. گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته‏اند. کتاب تاریخ تمدن در این‏باره می‏گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می‏گفت و درددل‏می‏کرد; یا صدایش آن‏قدر بلند بود که چون در خانه سخن می‏گفت همسایگان می‏شنیدند; شوهرش حق داشت‏بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت‏به پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کرده‏اند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کرده‏اند؟ نظر دوم منطقی‏تر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف می‏دیدند; اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که می‏توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند; مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:

1 - آرامش روانی:

وقتی بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزه‏ای که در طرفین است افزایش می‏یابد. غریزه جنسی به‏گونه‏ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکش‏تر می‏شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می‏گردد; به همین علت مردانی که زنان متعدد می‏گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی‏شود; بلکه شعله‏ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می‏شوند. اگر به تاریخ نظری بیفکنیم; پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.

2 - پایداری خانواده:

اگر حجاب با کیفیت‏خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبت‏خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.

3 - استواری جامعه:

اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می‏دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می‏دهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند; نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می‏شود. زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می‏شوند. در این جاست که می‏بینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل می‏گذارد. به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر می‏گیریم. اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد; مراجعان بدون چشم‏چرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه می‏کنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد; مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند; زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی می‏کنند سر صحبت را با وی باز کنند.

4 - حفظ ارزش و مقام زن:

چون مردان خود را نسبت‏به زنان نیازمند می‏بینند; اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می‏شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می‏بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی‏توان به آن دست‏یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف‏تر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظمی‏ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است. یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی که این اشکال را طرح کرده‏اند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهره‏مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می‏پوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده‏اند؟ باید از رسانه‏های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می‏شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می‏کنند و قصد دارند از آب گل‏آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه‏ها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می‏روند; لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت‏خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند; کسی به آنها توجه نمی‏کند. آیا این اسارت است‏یا عین آزادی؟ و آیا زنی که با رعایت‏حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود; آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی‏حجاب را آزاد می‏دانید؟ آیا غیر از این است که می‏خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بی‏حجاب می‏تواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است; با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می‏گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت‏خود را ادامه می‏دهد. ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانی خوب انجام می‏شود که با آرامش فکری همراه باشد. آنها که می‏گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است; سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی کارشان را نیز بالا بردند.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند; موجب حرص بیشتر مردان می‏شوند. برتراند راسل یکی از مادی‏گرایان در این زمینه می‏گوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده می‏شوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبت‏به آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه‏ای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیف‏تر می‏شود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعله‏ورتر می‏شود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بی‏توجه شود; دوباره به عکس دیگری علاقه‏مند می‏شود. اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می‏کند. به همین علت است که می‏بینیم بی‏بند و باری در غرب ادامه پیدا می‏کند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر می‏شوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن می‏پردازیم. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: 1- آلی 2- استقلالی. نگاه آلی آن نگاهی است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم; به او نگاه می‏کنیم. اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالی آن است. «و یحفظوا فروجهم‏»، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهای خود مطرح کرده‏اند. «ذلک ازکی لهم‏»، این حفظ برای ایشان پاکیزه‏تر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر ... خدا به آنچه می‏کنند آگاه است‏».
خداوند در ادامه می‏فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه می‏بینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست; در عمل می‏بینیم مردان پوششی کاملتر از بعضی زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایی که آشکار است. زینت دو نوع است: 1-زینت آشکار 2- زینت مخفی (در تفسیر مجمع‏البیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامه‏های رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دست‏بند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعه‏هایشان را بر سینه‏هایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملکت ایمانهن، زینت‏خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند که محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری کنند. «او التابعین غیر اولی الاربة‏»، طفیلیانی که کاری با زن ندارند. او الطفل الذین... کودکانی که از امور جنسی بی‏خبرند یا توانایی زناشویی ندارند. او ما ملکت ... دو احتمال است: 1 - مخصوص کنیزان است 2 - مطلق مملوک منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهی است که دارای شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا می‏کردند.)توبو الی الله... ای مردم توبه کنید به سوی پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه می‏کنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است.

بانوان اسوه

لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشته‏های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته‏اند. گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته‏اند. کتاب تاریخ تمدن در این‏باره می‏گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می‏گفت و درددل‏می‏کرد; یا صدایش آن‏قدر بلند بود که چون در خانه سخن می‏گفت همسایگان می‏شنیدند; شوهرش حق داشت‏بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت‏به پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کرده‏اند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کرده‏اند؟ نظر دوم منطقی‏تر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف می‏دیدند; اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که می‏توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند; مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:

1 - آرامش روانی:

وقتی بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزه‏ای که در طرفین است افزایش می‏یابد. غریزه جنسی به‏گونه‏ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکش‏تر می‏شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می‏گردد; به همین علت مردانی که زنان متعدد می‏گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی‏شود; بلکه شعله‏ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می‏شوند. اگر به تاریخ نظری بیفکنیم; پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.

2 - پایداری خانواده:

اگر حجاب با کیفیت‏خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبت‏خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.

3 - استواری جامعه:

اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می‏دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می‏دهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند; نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می‏شود. زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می‏شوند. در این جاست که می‏بینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل می‏گذارد. به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر می‏گیریم. اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد; مراجعان بدون چشم‏چرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه می‏کنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد; مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند; زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی می‏کنند سر صحبت را با وی باز کنند.

4 - حفظ ارزش و مقام زن:

چون مردان خود را نسبت‏به زنان نیازمند می‏بینند; اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می‏شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می‏بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی‏توان به آن دست‏یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف‏تر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظمی‏ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است. یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی که این اشکال را طرح کرده‏اند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهره‏مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می‏پوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده‏اند؟ باید از رسانه‏های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می‏شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می‏کنند و قصد دارند از آب گل‏آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه‏ها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می‏روند; لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت‏خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند; کسی به آنها توجه نمی‏کند. آیا این اسارت است‏یا عین آزادی؟ و آیا زنی که با رعایت‏حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود; آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی‏حجاب را آزاد می‏دانید؟ آیا غیر از این است که می‏خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بی‏حجاب می‏تواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است; با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می‏گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت‏خود را ادامه می‏دهد. ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانی خوب انجام می‏شود که با آرامش فکری همراه باشد. آنها که می‏گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است; سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی کارشان را نیز بالا بردند.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند; موجب حرص بیشتر مردان می‏شوند. برتراند راسل یکی از مادی‏گرایان در این زمینه می‏گوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده می‏شوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبت‏به آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه‏ای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیف‏تر می‏شود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعله‏ورتر می‏شود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بی‏توجه شود; دوباره به عکس دیگری علاقه‏مند می‏شود. اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می‏کند. به همین علت است که می‏بینیم بی‏بند و باری در غرب ادامه پیدا می‏کند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر می‏شوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن می‏پردازیم. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: 1- آلی 2- استقلالی. نگاه آلی آن نگاهی است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم; به او نگاه می‏کنیم. اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالی آن است. «و یحفظوا فروجهم‏»، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهای خود مطرح کرده‏اند. «ذلک ازکی لهم‏»، این حفظ برای ایشان پاکیزه‏تر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر ... خدا به آنچه می‏کنند آگاه است‏».
خداوند در ادامه می‏فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه می‏بینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست; در عمل می‏بینیم مردان پوششی کاملتر از بعضی زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایی که آشکار است. زینت دو نوع است: 1-زینت آشکار 2- زینت مخفی (در تفسیر مجمع‏البیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامه‏های رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دست‏بند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعه‏هایشان را بر سینه‏هایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملکت ایمانهن، زینت‏خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند که محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری کنند. «او التابعین غیر اولی الاربة‏»، طفیلیانی که کاری با زن ندارند. او الطفل الذین... کودکانی که از امور جنسی بی‏خبرند یا توانایی زناشویی ندارند. او ما ملکت ... دو احتمال است: 1 - مخصوص کنیزان است 2 - مطلق مملوک منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهی است که دارای شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا می‏کردند.)توبو الی الله... ای مردم توبه کنید به سوی پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه می‏کنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است.

بانوان اسوه

لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشته‏های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته‏اند. گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته‏اند. کتاب تاریخ تمدن در این‏باره می‏گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می‏گفت و درددل‏می‏کرد; یا صدایش آن‏قدر بلند بود که چون در خانه سخن می‏گفت همسایگان می‏شنیدند; شوهرش حق داشت‏بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت‏به پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کرده‏اند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کرده‏اند؟ نظر دوم منطقی‏تر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف می‏دیدند; اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که می‏توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند; مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:

1 - آرامش روانی:

وقتی بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزه‏ای که در طرفین است افزایش می‏یابد. غریزه جنسی به‏گونه‏ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکش‏تر می‏شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می‏گردد; به همین علت مردانی که زنان متعدد می‏گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی‏شود; بلکه شعله‏ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می‏شوند. اگر به تاریخ نظری بیفکنیم; پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.

2 - پایداری خانواده:

اگر حجاب با کیفیت‏خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبت‏خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.

3 - استواری جامعه:

اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می‏دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می‏دهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند; نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می‏شود. زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می‏شوند. در این جاست که می‏بینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل می‏گذارد. به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر می‏گیریم. اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد; مراجعان بدون چشم‏چرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه می‏کنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد; مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند; زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی می‏کنند سر صحبت را با وی باز کنند.

4 - حفظ ارزش و مقام زن:

چون مردان خود را نسبت‏به زنان نیازمند می‏بینند; اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می‏شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می‏بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی‏توان به آن دست‏یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف‏تر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظمی‏ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است. یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی که این اشکال را طرح کرده‏اند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهره‏مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می‏پوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده‏اند؟ باید از رسانه‏های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می‏شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می‏کنند و قصد دارند از آب گل‏آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه‏ها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می‏روند; لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت‏خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند; کسی به آنها توجه نمی‏کند. آیا این اسارت است‏یا عین آزادی؟ و آیا زنی که با رعایت‏حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود; آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی‏حجاب را آزاد می‏دانید؟ آیا غیر از این است که می‏خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بی‏حجاب می‏تواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است; با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می‏گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت‏خود را ادامه می‏دهد. ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانی خوب انجام می‏شود که با آرامش فکری همراه باشد. آنها که می‏گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است; سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی کارشان را نیز بالا بردند.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند; موجب حرص بیشتر مردان می‏شوند. برتراند راسل یکی از مادی‏گرایان در این زمینه می‏گوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده می‏شوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبت‏به آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه‏ای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیف‏تر می‏شود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعله‏ورتر می‏شود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بی‏توجه شود; دوباره به عکس دیگری علاقه‏مند می‏شود. اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می‏کند. به همین علت است که می‏بینیم بی‏بند و باری در غرب ادامه پیدا می‏کند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر می‏شوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن می‏پردازیم. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: 1- آلی 2- استقلالی. نگاه آلی آن نگاهی است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم; به او نگاه می‏کنیم. اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالی آن است. «و یحفظوا فروجهم‏»، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهای خود مطرح کرده‏اند. «ذلک ازکی لهم‏»، این حفظ برای ایشان پاکیزه‏تر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر ... خدا به آنچه می‏کنند آگاه است‏».
خداوند در ادامه می‏فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه می‏بینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست; در عمل می‏بینیم مردان پوششی کاملتر از بعضی زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایی که آشکار است. زینت دو نوع است: 1-زینت آشکار 2- زینت مخفی (در تفسیر مجمع‏البیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامه‏های رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دست‏بند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعه‏هایشان را بر سینه‏هایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملکت ایمانهن، زینت‏خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند که محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری کنند. «او التابعین غیر اولی الاربة‏»، طفیلیانی که کاری با زن ندارند. او الطفل الذین... کودکانی که از امور جنسی بی‏خبرند یا توانایی زناشویی ندارند. او ما ملکت ... دو احتمال است: 1 - مخصوص کنیزان است 2 - مطلق مملوک منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهی است که دارای شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا می‏کردند.)توبو الی الله... ای مردم توبه کنید به سوی پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه می‏کنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است./
مرضیه موسویان




  • ارتش سایبری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی