بسیج لشگر مخلص خداست


شال شهری است در بخش شال شهرستان بوئین‌زهرا استان قزوین ایران در بستر رودخانه خرود واقع شده که این رودخانه اسفرورین و شال را از هم منفک می‌کند. اما جریان اصلی این رودخانه در قسمت اراضی شمالی شال پخش می‌گردد و این رودخانه در زمستان و اوایل بهار متناسب با بارندگی از کوههای ابهر و زنجان سرجشمه می‌گیرد. شال با جمعیتی حدود 16000 نفر شهری کهن بوده و مردم شال به زبان تاتی صحبت می‌کنند ولی در بعضی از مناطق و روستاها مانند روستای طزرک و قلعه هاشم‌خان به ترکی آذربایجانی سخن می‌گویند. این شهر به دو محله اصلی تقسیم شده است: 1-محله علیا(گلیکیه) 2-محله سفلی(داغ) صنعت این شهر به کوره‌های آجرپزی محدود شده و انگور رهاورد این شهر است. قوچ نژاد شال یکی از بهترین نژادهای دنیا می‌باشد.


((پست ثابت))
  • ارتش سایبری

إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ

منافقین عملیات خود را، "فروغ جاویدان" نام نهادند اما رزمندگان اسلام، در عملیاتی متقابل با عنوان "مرصاد"، عناصر گروهک نفاق را در کمین خود گرفتار کرده و با وارد کردن ضربات سهمگین بر آنها غروب جاویدان منافقین را رقم زدند.

"عملیات مرصاد" آخرین عملیات رزمى ایران در جنگ تحمیلى هشت ساله است، با این تفاوت که این بار نیروهای دشمن تنها جناح عراقی نبود، بلکه منافقینی بودند که در قالب نیروهاى شبه نظامى، تحت رهبرى مسعود رجوی و با حمایت رژیم بعث عراق به مرزهاى ایران حمله کرده بودند. "عملیات فروغ جاویدان" توسط گروهک تروریستی منافقین مستقر در عراق طراحى و اجرا و از پشتیبانى کامل صدام برخوردار بود که با هدف فتح "تهران" طى یک برنامه زمان‌بندى شده ۳۳ ساعته طراحی و تدارک یافته بود.

لازم به ذکر است که پیش از "عملیات فروغ جاویدان"، منافقین دو عملیات به نام‌هاى "آفتاب" و "چلچراغ" را نیز در مرزهای ایران انجام داده بودند.

"عملیات آفتاب" در نیمه شب هفتم فروردین ۱۳۶۷ در مرزهاى جنوبى کشور، در چهل کیلومترى شهر شوش و "عملیات چلچراغ" هم در ساعت ۱۲ شب ۲۸ خرداد ۱۳۶۷ در غرب کشور انجام شد که این دو عملیات نیز برای منافقین هیچگونه موفقیتی را در پی نداشت.


"عملیات فروغ جاویدان" به غروب جاویدان منافقین انجامید

زمینه این عملیات را می‌توان در تصور و تحلیل نادرست گروهک منافقین از اوضاع سیاسی نظامی جمهوری اسلامی ایران جست.

تحلیل آنان بر این پایه بود که پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران و برتری نظامی نیروهای عراقی،‌ نشان از ضعف و عقب‌نشینی رزمندگان اسلام و سرخوردگی مردم از جنگ و جدایی ملت از دولت است.

آنان بر این اعتقاد بودند که پذیرش قطعنامه از سوی ایران امری غیرممکن بوده و تنها در صورتى جمهورى اسلامى قطعنامه را خواهد پذیرفت که به لحاظ سیاسى- نظامى و اقتصادى به بن‌بست کامل برسد.

به عقیده آنان اقدام به پذیرش قطعنامه از سوی ایران به منزله فروپاشى نظام خواهد بود و با سرنگونى قطعى نظام حاکم، زمینه براى انتقال قدرت به منافقین فراهم خواهد شد.

با توجه به این تحلیل، منافقین فرصت را غنیمت شمرده و برای تحقق اهداف خود عملیاتی را که برای شهریور67 پیش بینی کرده بودند، دو ماه به جلو انداخته و اواخر تیر ماه 1367 با یورش به مرزهای غربی عملیات خود را آغاز کردند.

منافقین بر اساس یک برنامه زمان‌بندی شده 33 ساعته، در طرح‌ریزی خود قصد رسیدن به تهران را داشتند و امیدوار بودند با بهره‌گیری از 25 تیپ طی پنج مرحله، از شهرهای "سر پل سرذهاب"، "اسلام آباد"، "همدان" و "قزوین" عبور کرده و خود را به تهران برسانند و نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کنند.

ادوات گروهک تروریستی منافقین

در این عملیات، منافقین با در اختیار داشتن 25 تیپ که مجموعاً چهار الی پنج هزار نفر را در بر می‌گرفت و همچنین با بهره‌گیری از مساعدت رژیم بعثی، 120 دستگاه تانک،‌ 400 دستگاه نفربر، 90 قبضه خمپاره انداز 80 میلی‌متری، 30 قبضه توپ 122 میلی‌متری، 150 قبضه خمپاره 400 میلی‌متری، هزار قبضه تیربار کلاشینکف، 30 قبضه توپ 106 میلی‌متری و 1000 دستگاه کامیون و خودرو به مرزهای غربی کشور حمله کردند.

نحوه هجوم منافقین

ستون نظامى منافقین در ساعت 15 و سی دقیقه روز 3 مرداد ماه سال 67 با حمایت کامل ارتش عراق و با عبور از مرز در محور "سرپل ذهاب"، حمله خود را از "گردنه پاتاق" به سوى "کرند" آغاز کرده و با پیشروى به سمت "اسلام آباد" برای ساعاتی کنترل این شهر را به دست گرفتند،
منافقین در ادامه تا "گردنه حسن‌آباد" در شرق شهر "اسلام آباد"، پیش رفتند و براى تجدیدقوا در آنجا مستقر و منتظر شکست مقاومت بازدارنده رزمندگان اسلام در "تنگه چهارزبر" شدند تا به سمت "کرمانشاه" پیشروى کنند.

پس از ورود نیروهاى منافقین به "کرند" و "اسلام‌آباد"، درگیرى‌ها تا چندین ساعت در شهر ادامه داشت و شمارى از نیروهاى مردمى و سپاه با منافقین درگیر شدند که به دلیل غافلگیر شدن و عدم آمادگى تلاش نیروهای مردمی راه به جایی نبرد.

منافقین که از پیروزی مقدماتی خود خرسند بودند، راهی "باختران" شده و به خیال خام خود به سمت "تهران" حرکت کردند.

رادیو منافقین نیز با ارسال پیام به مردم "باختران" از آنها خواست که زمینه را برای ورود ارتش منافقین مهیا کرده و آماده جذب در گردان‌ها و لشکرها باشند.

منافقین که با عنوان ارتش آزادی‌بخش پا به خاک ایران گذاشته بودند بارها با رفتارهای وحشیانه خود دروغ بودن ادعاهایشان را به اثبات رساندند. کشتار غیرنظامیان بویژه کشتار دسته جمعی بیماران و پرسنل بیمارستان اسلام‌آباد از جمله اقدامات جنایتکارانه این گروهک تروریستی در این راستا است.



آغاز "عملیات مرصاد"

"عملیات مرصاد" در روز پنجشنبه، 6 مرداد 1367 با رمز مبارک "یا علی‌ابن‌ابی‌طالب(ع)" به‌منظور مقابله با منافقین در منطقه "اسلام آباد" و "کرند" در غرب استان کرمانشاه آغاز شد.

 رزمندگان اسلام ناگهان در 34 کیلومتری باختران، راه را بر ستون‏های منافقین بستند و واحدهای زرهی رزمندگان، طی اقدامی متهورانه، تعداد زیادی از ادوات سنگین زرهی منافقین را هدف قرار داده و به آتش کشاندند.

جاده باختران - اسلام‏آباد در همان لحظات اولیه، انباشته از ادوات سوخته شده و عکس‏العمل سریع رزمندگان، منافقین را به فراری مفتضحانه وادار کرد. این عملیات در روز بعد نیز با حمله هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران با سرکوب شدید منافقان ادامه یافت و دشمن را دچار شکست سنگینی کرد.

در این عملیات سه گردان از تیپ نبی‌اکرم(ص) و تیپ مسلم‌بن عقیل(ع) و یک گردان از ایلام در اسلام‌آباد به منافقین حمله کردند.

منافقین تصور می‌کردند که مثل روزهای قبل، نیروهای عراقی در این مناطق حضور دارند، حال آنکه عراقی‌ها در برابر رزمندگان اسلام عقب‌نشینی کرده و منطقه در دست نیروهای ایرانی بود. به همین دلیل، رزمندگان اسلام توانستند به راحتی از این محور وارد "اسلام آباد" شده و سازماندهی منافقین را بر هم بزنند.

پس از آزادسازی "اسلام آباد" و قبل از رسیدن قوای کمکی رزمندگان اسلام به این شهر در ساعت سه نیمه شب، 3 فروند بالگرد ترابری در "کرند" به زمین نشسته و "مسعود رجوی" رهبر گروهک، همسرش و تعدادی از کادر منافقین را از شهر خارج کردند.

بدین‌ترتیب، با انجام عملیات مرصاد از سوی رزمندگان اسلام، عملیات فروغ جاویدان منافقین به غروب جاویدان آنها بدل شد.



در عملیات مرصاد، علاوه بر اینکه بسیاری از ادوات منافقین، منهدم شد ده‌‏ها دستگاه تانک، نفربر، خودرو و نیز صدها قبضه سلاح سبک و نیز مقادیری تجهیزات پیشرفته الکترونیکی و مخابراتی به غنیمت رزمندگان اسلام درآمد.

در این عملیات، 4800 نفر از منافقان نیز کشته و زخمی شدند که در میان کشته شدگان و اسرا تعداد زیادی از کادرهای این گروهک و فرماندهان تیپ¬ها دیده می¬شدند.

بدین‌ترتیب،‌منافقین پس از تحمل شکستی سنگین در پشت تنگه «پاتاق» روز جمعه 7 مرداد 1367 رسما اعلام کردند که از شهرهای "اسلام آباد" و "کرند" عقب نشینی کرده‌اند.

عملیات مرصاد را می‌توان نمادی جاوید و به یادماندنی از وحدت و یکپارچگی تمامی اقشار مردم و نیروهای مسلح در دفاع از تمامیت ارضی کشور و پاسداری از ارزش‌های والای انقلاب و آرمان‌های بلند دینی ـ ملی از یک طرف و همچنین نماد نفرت و انزجار از خیانتکاران و کسانی که نقش ستون پنجم دشمن را در هشت سال دفاع مقدس برعهده گرفته بودند، دانست.

نقش امیر سرافراز ارتش اسلام سپهبد صیاد شیرازی در عملیات مرصاد

در پیروزی عملیات مرصاد افراد زیادی اعم از نیروهای مردمی غرب کشور، بسیجیان،ارتش،سپاه و فرماندهان نظامی نقش داشتند اما نقش شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در این میان نقشی ویژه و بی‌بدیل بود.



شهید صیاد شیرازی در این عملیات با طراحی استراتژی‌های خاص خود در کمترین زمان و با کمترین هزینه، شرایط پیروزی رزمندگان اسلام را فراهم آورد.

صیاد در مرصاد همچون یک شکارچی در کمینگاه، منافقین را در دام نیروهای مسلح کشورمان انداخت. او همچنین علاوه ‌بر ایفای نقش فرماندهی به بهترین نحو، برای ارتقای روحیه رزمندگان به نبرد مستقیم علیه دشمن روی آورد و همواره مهره‌ای ارزنده در روند پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه نبرد حق علیه باطل بود.
گردآوری از: مرضیه ارجمند
  • ارتش سایبری


دلم خوش ، حال و روزم خوش ، که مهمان شما هستم 
سعادت شد نصیبم تا که بر خوان شما هستم
 
محبت کرده ای پلک اجابت را تکان دادی 
تو چون آئینه مه آئینه گردان شما هستم 

سلامت می کنم هر روز و پیدا می کنم خود را 
چه شور و لذتی دارد که دربان شما هستم

تمام لحظه ها لبریزم از شوق تمنایت 
چه غوغائیست وقتی که غزل خوان شما هستم 

شبیه تشنگی های بیابانی ترک خورده 
همیشه ، تشنه ی یک جرعه احسان شما هستم 

زلال جاری اشک و ضریحت خوب می دانند 
اسیر مهربانی های چشمان شما هستم 

گوارا می شود روز و شبم گاهی که می بینم 
ادب پرورده ی فُلک خراسان شما هستم


  • ارتش سایبری

ولادت پر سعادت ثامن الحجج


حضرت امام رضا (ع)


برتمام شیعیان جهان


مبارک باد



  • ارتش سایبری

بانوان اسوه

لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشته‏های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته‏اند. گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته‏اند. کتاب تاریخ تمدن در این‏باره می‏گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می‏گفت و درددل‏می‏کرد; یا صدایش آن‏قدر بلند بود که چون در خانه سخن می‏گفت همسایگان می‏شنیدند; شوهرش حق داشت‏بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت‏به پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کرده‏اند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کرده‏اند؟ نظر دوم منطقی‏تر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف می‏دیدند; اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که می‏توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند; مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:

1 - آرامش روانی:

وقتی بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزه‏ای که در طرفین است افزایش می‏یابد. غریزه جنسی به‏گونه‏ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکش‏تر می‏شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می‏گردد; به همین علت مردانی که زنان متعدد می‏گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی‏شود; بلکه شعله‏ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می‏شوند. اگر به تاریخ نظری بیفکنیم; پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.

2 - پایداری خانواده:

اگر حجاب با کیفیت‏خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبت‏خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.

3 - استواری جامعه:

اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می‏دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می‏دهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند; نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می‏شود. زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می‏شوند. در این جاست که می‏بینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل می‏گذارد. به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر می‏گیریم. اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد; مراجعان بدون چشم‏چرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه می‏کنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد; مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند; زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی می‏کنند سر صحبت را با وی باز کنند.

4 - حفظ ارزش و مقام زن:

چون مردان خود را نسبت‏به زنان نیازمند می‏بینند; اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می‏شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می‏بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی‏توان به آن دست‏یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف‏تر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظمی‏ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است. یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی که این اشکال را طرح کرده‏اند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهره‏مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می‏پوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده‏اند؟ باید از رسانه‏های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می‏شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می‏کنند و قصد دارند از آب گل‏آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه‏ها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می‏روند; لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت‏خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند; کسی به آنها توجه نمی‏کند. آیا این اسارت است‏یا عین آزادی؟ و آیا زنی که با رعایت‏حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود; آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی‏حجاب را آزاد می‏دانید؟ آیا غیر از این است که می‏خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بی‏حجاب می‏تواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است; با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می‏گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت‏خود را ادامه می‏دهد. ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانی خوب انجام می‏شود که با آرامش فکری همراه باشد. آنها که می‏گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است; سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی کارشان را نیز بالا بردند.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند; موجب حرص بیشتر مردان می‏شوند. برتراند راسل یکی از مادی‏گرایان در این زمینه می‏گوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده می‏شوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبت‏به آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه‏ای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیف‏تر می‏شود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعله‏ورتر می‏شود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بی‏توجه شود; دوباره به عکس دیگری علاقه‏مند می‏شود. اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می‏کند. به همین علت است که می‏بینیم بی‏بند و باری در غرب ادامه پیدا می‏کند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر می‏شوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن می‏پردازیم. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: 1- آلی 2- استقلالی. نگاه آلی آن نگاهی است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم; به او نگاه می‏کنیم. اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالی آن است. «و یحفظوا فروجهم‏»، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهای خود مطرح کرده‏اند. «ذلک ازکی لهم‏»، این حفظ برای ایشان پاکیزه‏تر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر ... خدا به آنچه می‏کنند آگاه است‏».
خداوند در ادامه می‏فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه می‏بینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست; در عمل می‏بینیم مردان پوششی کاملتر از بعضی زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایی که آشکار است. زینت دو نوع است: 1-زینت آشکار 2- زینت مخفی (در تفسیر مجمع‏البیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامه‏های رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دست‏بند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعه‏هایشان را بر سینه‏هایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملکت ایمانهن، زینت‏خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند که محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری کنند. «او التابعین غیر اولی الاربة‏»، طفیلیانی که کاری با زن ندارند. او الطفل الذین... کودکانی که از امور جنسی بی‏خبرند یا توانایی زناشویی ندارند. او ما ملکت ... دو احتمال است: 1 - مخصوص کنیزان است 2 - مطلق مملوک منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهی است که دارای شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا می‏کردند.)توبو الی الله... ای مردم توبه کنید به سوی پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه می‏کنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است./

بانوان اسوه

لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشته‏های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته‏اند. گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته‏اند. کتاب تاریخ تمدن در این‏باره می‏گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می‏گفت و درددل‏می‏کرد; یا صدایش آن‏قدر بلند بود که چون در خانه سخن می‏گفت همسایگان می‏شنیدند; شوهرش حق داشت‏بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت‏به پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کرده‏اند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کرده‏اند؟ نظر دوم منطقی‏تر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف می‏دیدند; اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که می‏توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند; مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:

1 - آرامش روانی:

وقتی بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزه‏ای که در طرفین است افزایش می‏یابد. غریزه جنسی به‏گونه‏ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکش‏تر می‏شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می‏گردد; به همین علت مردانی که زنان متعدد می‏گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی‏شود; بلکه شعله‏ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می‏شوند. اگر به تاریخ نظری بیفکنیم; پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.

2 - پایداری خانواده:

اگر حجاب با کیفیت‏خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبت‏خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.

3 - استواری جامعه:

اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می‏دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می‏دهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند; نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می‏شود. زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می‏شوند. در این جاست که می‏بینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل می‏گذارد. به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر می‏گیریم. اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد; مراجعان بدون چشم‏چرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه می‏کنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد; مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند; زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی می‏کنند سر صحبت را با وی باز کنند.

4 - حفظ ارزش و مقام زن:

چون مردان خود را نسبت‏به زنان نیازمند می‏بینند; اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می‏شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می‏بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی‏توان به آن دست‏یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف‏تر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظمی‏ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است. یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی که این اشکال را طرح کرده‏اند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهره‏مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می‏پوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده‏اند؟ باید از رسانه‏های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می‏شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می‏کنند و قصد دارند از آب گل‏آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه‏ها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می‏روند; لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت‏خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند; کسی به آنها توجه نمی‏کند. آیا این اسارت است‏یا عین آزادی؟ و آیا زنی که با رعایت‏حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود; آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی‏حجاب را آزاد می‏دانید؟ آیا غیر از این است که می‏خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بی‏حجاب می‏تواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است; با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می‏گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت‏خود را ادامه می‏دهد. ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانی خوب انجام می‏شود که با آرامش فکری همراه باشد. آنها که می‏گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است; سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی کارشان را نیز بالا بردند.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند; موجب حرص بیشتر مردان می‏شوند. برتراند راسل یکی از مادی‏گرایان در این زمینه می‏گوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده می‏شوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبت‏به آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه‏ای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیف‏تر می‏شود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعله‏ورتر می‏شود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بی‏توجه شود; دوباره به عکس دیگری علاقه‏مند می‏شود. اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می‏کند. به همین علت است که می‏بینیم بی‏بند و باری در غرب ادامه پیدا می‏کند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر می‏شوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن می‏پردازیم. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: 1- آلی 2- استقلالی. نگاه آلی آن نگاهی است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم; به او نگاه می‏کنیم. اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالی آن است. «و یحفظوا فروجهم‏»، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهای خود مطرح کرده‏اند. «ذلک ازکی لهم‏»، این حفظ برای ایشان پاکیزه‏تر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر ... خدا به آنچه می‏کنند آگاه است‏».
خداوند در ادامه می‏فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه می‏بینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست; در عمل می‏بینیم مردان پوششی کاملتر از بعضی زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایی که آشکار است. زینت دو نوع است: 1-زینت آشکار 2- زینت مخفی (در تفسیر مجمع‏البیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامه‏های رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دست‏بند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعه‏هایشان را بر سینه‏هایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملکت ایمانهن، زینت‏خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند که محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری کنند. «او التابعین غیر اولی الاربة‏»، طفیلیانی که کاری با زن ندارند. او الطفل الذین... کودکانی که از امور جنسی بی‏خبرند یا توانایی زناشویی ندارند. او ما ملکت ... دو احتمال است: 1 - مخصوص کنیزان است 2 - مطلق مملوک منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهی است که دارای شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا می‏کردند.)توبو الی الله... ای مردم توبه کنید به سوی پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه می‏کنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است./

بانوان اسوه

لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشته‏های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته‏اند. گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته‏اند. کتاب تاریخ تمدن در این‏باره می‏گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می‏گفت و درددل‏می‏کرد; یا صدایش آن‏قدر بلند بود که چون در خانه سخن می‏گفت همسایگان می‏شنیدند; شوهرش حق داشت‏بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت‏به پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کرده‏اند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کرده‏اند؟ نظر دوم منطقی‏تر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف می‏دیدند; اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که می‏توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند; مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:

1 - آرامش روانی:

وقتی بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزه‏ای که در طرفین است افزایش می‏یابد. غریزه جنسی به‏گونه‏ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکش‏تر می‏شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می‏گردد; به همین علت مردانی که زنان متعدد می‏گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی‏شود; بلکه شعله‏ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می‏شوند. اگر به تاریخ نظری بیفکنیم; پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.

2 - پایداری خانواده:

اگر حجاب با کیفیت‏خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبت‏خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.

3 - استواری جامعه:

اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می‏دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می‏دهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند; نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می‏شود. زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می‏شوند. در این جاست که می‏بینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل می‏گذارد. به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر می‏گیریم. اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد; مراجعان بدون چشم‏چرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه می‏کنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد; مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند; زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی می‏کنند سر صحبت را با وی باز کنند.

4 - حفظ ارزش و مقام زن:

چون مردان خود را نسبت‏به زنان نیازمند می‏بینند; اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می‏شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می‏بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی‏توان به آن دست‏یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف‏تر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظمی‏ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است. یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی که این اشکال را طرح کرده‏اند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهره‏مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می‏پوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده‏اند؟ باید از رسانه‏های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می‏شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می‏کنند و قصد دارند از آب گل‏آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه‏ها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می‏روند; لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت‏خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند; کسی به آنها توجه نمی‏کند. آیا این اسارت است‏یا عین آزادی؟ و آیا زنی که با رعایت‏حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود; آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی‏حجاب را آزاد می‏دانید؟ آیا غیر از این است که می‏خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بی‏حجاب می‏تواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است; با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می‏گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت‏خود را ادامه می‏دهد. ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانی خوب انجام می‏شود که با آرامش فکری همراه باشد. آنها که می‏گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است; سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی کارشان را نیز بالا بردند.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند; موجب حرص بیشتر مردان می‏شوند. برتراند راسل یکی از مادی‏گرایان در این زمینه می‏گوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده می‏شوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبت‏به آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه‏ای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیف‏تر می‏شود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعله‏ورتر می‏شود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بی‏توجه شود; دوباره به عکس دیگری علاقه‏مند می‏شود. اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می‏کند. به همین علت است که می‏بینیم بی‏بند و باری در غرب ادامه پیدا می‏کند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر می‏شوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن می‏پردازیم. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: 1- آلی 2- استقلالی. نگاه آلی آن نگاهی است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم; به او نگاه می‏کنیم. اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالی آن است. «و یحفظوا فروجهم‏»، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهای خود مطرح کرده‏اند. «ذلک ازکی لهم‏»، این حفظ برای ایشان پاکیزه‏تر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر ... خدا به آنچه می‏کنند آگاه است‏».
خداوند در ادامه می‏فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه می‏بینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست; در عمل می‏بینیم مردان پوششی کاملتر از بعضی زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایی که آشکار است. زینت دو نوع است: 1-زینت آشکار 2- زینت مخفی (در تفسیر مجمع‏البیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامه‏های رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دست‏بند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعه‏هایشان را بر سینه‏هایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملکت ایمانهن، زینت‏خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند که محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری کنند. «او التابعین غیر اولی الاربة‏»، طفیلیانی که کاری با زن ندارند. او الطفل الذین... کودکانی که از امور جنسی بی‏خبرند یا توانایی زناشویی ندارند. او ما ملکت ... دو احتمال است: 1 - مخصوص کنیزان است 2 - مطلق مملوک منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهی است که دارای شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا می‏کردند.)توبو الی الله... ای مردم توبه کنید به سوی پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه می‏کنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است.

بانوان اسوه

لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشته‏های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته‏اند. گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته‏اند. کتاب تاریخ تمدن در این‏باره می‏گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می‏گفت و درددل‏می‏کرد; یا صدایش آن‏قدر بلند بود که چون در خانه سخن می‏گفت همسایگان می‏شنیدند; شوهرش حق داشت‏بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت‏به پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کرده‏اند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کرده‏اند؟ نظر دوم منطقی‏تر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف می‏دیدند; اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که می‏توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند; مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:

1 - آرامش روانی:

وقتی بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزه‏ای که در طرفین است افزایش می‏یابد. غریزه جنسی به‏گونه‏ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکش‏تر می‏شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می‏گردد; به همین علت مردانی که زنان متعدد می‏گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی‏شود; بلکه شعله‏ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می‏شوند. اگر به تاریخ نظری بیفکنیم; پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.

2 - پایداری خانواده:

اگر حجاب با کیفیت‏خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبت‏خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.

3 - استواری جامعه:

اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می‏دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می‏دهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند; نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می‏شود. زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می‏شوند. در این جاست که می‏بینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل می‏گذارد. به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر می‏گیریم. اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد; مراجعان بدون چشم‏چرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه می‏کنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد; مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند; زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی می‏کنند سر صحبت را با وی باز کنند.

4 - حفظ ارزش و مقام زن:

چون مردان خود را نسبت‏به زنان نیازمند می‏بینند; اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می‏شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می‏بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی‏توان به آن دست‏یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف‏تر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظمی‏ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است. یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی که این اشکال را طرح کرده‏اند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهره‏مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می‏پوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده‏اند؟ باید از رسانه‏های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می‏شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می‏کنند و قصد دارند از آب گل‏آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه‏ها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می‏روند; لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت‏خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند; کسی به آنها توجه نمی‏کند. آیا این اسارت است‏یا عین آزادی؟ و آیا زنی که با رعایت‏حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود; آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی‏حجاب را آزاد می‏دانید؟ آیا غیر از این است که می‏خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بی‏حجاب می‏تواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است; با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می‏گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت‏خود را ادامه می‏دهد. ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانی خوب انجام می‏شود که با آرامش فکری همراه باشد. آنها که می‏گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است; سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی کارشان را نیز بالا بردند.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند; موجب حرص بیشتر مردان می‏شوند. برتراند راسل یکی از مادی‏گرایان در این زمینه می‏گوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده می‏شوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبت‏به آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه‏ای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیف‏تر می‏شود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعله‏ورتر می‏شود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بی‏توجه شود; دوباره به عکس دیگری علاقه‏مند می‏شود. اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می‏کند. به همین علت است که می‏بینیم بی‏بند و باری در غرب ادامه پیدا می‏کند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر می‏شوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن می‏پردازیم. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: 1- آلی 2- استقلالی. نگاه آلی آن نگاهی است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم; به او نگاه می‏کنیم. اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالی آن است. «و یحفظوا فروجهم‏»، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهای خود مطرح کرده‏اند. «ذلک ازکی لهم‏»، این حفظ برای ایشان پاکیزه‏تر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر ... خدا به آنچه می‏کنند آگاه است‏».
خداوند در ادامه می‏فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه می‏بینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست; در عمل می‏بینیم مردان پوششی کاملتر از بعضی زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایی که آشکار است. زینت دو نوع است: 1-زینت آشکار 2- زینت مخفی (در تفسیر مجمع‏البیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامه‏های رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دست‏بند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعه‏هایشان را بر سینه‏هایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملکت ایمانهن، زینت‏خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند که محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری کنند. «او التابعین غیر اولی الاربة‏»، طفیلیانی که کاری با زن ندارند. او الطفل الذین... کودکانی که از امور جنسی بی‏خبرند یا توانایی زناشویی ندارند. او ما ملکت ... دو احتمال است: 1 - مخصوص کنیزان است 2 - مطلق مملوک منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهی است که دارای شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا می‏کردند.)توبو الی الله... ای مردم توبه کنید به سوی پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه می‏کنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است.

بانوان اسوه

لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشته‏های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته‏اند. گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته‏اند. کتاب تاریخ تمدن در این‏باره می‏گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می‏گفت و درددل‏می‏کرد; یا صدایش آن‏قدر بلند بود که چون در خانه سخن می‏گفت همسایگان می‏شنیدند; شوهرش حق داشت‏بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت‏به پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کرده‏اند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کرده‏اند؟ نظر دوم منطقی‏تر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف می‏دیدند; اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که می‏توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند; مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:

1 - آرامش روانی:

وقتی بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزه‏ای که در طرفین است افزایش می‏یابد. غریزه جنسی به‏گونه‏ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکش‏تر می‏شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می‏گردد; به همین علت مردانی که زنان متعدد می‏گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی‏شود; بلکه شعله‏ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می‏شوند. اگر به تاریخ نظری بیفکنیم; پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.

2 - پایداری خانواده:

اگر حجاب با کیفیت‏خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبت‏خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.

3 - استواری جامعه:

اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می‏دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می‏دهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند; نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می‏شود. زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می‏شوند. در این جاست که می‏بینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل می‏گذارد. به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر می‏گیریم. اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد; مراجعان بدون چشم‏چرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه می‏کنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد; مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند; زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی می‏کنند سر صحبت را با وی باز کنند.

4 - حفظ ارزش و مقام زن:

چون مردان خود را نسبت‏به زنان نیازمند می‏بینند; اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می‏شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می‏بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی‏توان به آن دست‏یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف‏تر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظمی‏ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است. یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی که این اشکال را طرح کرده‏اند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهره‏مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می‏پوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده‏اند؟ باید از رسانه‏های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می‏شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می‏کنند و قصد دارند از آب گل‏آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه‏ها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می‏روند; لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت‏خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند; کسی به آنها توجه نمی‏کند. آیا این اسارت است‏یا عین آزادی؟ و آیا زنی که با رعایت‏حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود; آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی‏حجاب را آزاد می‏دانید؟ آیا غیر از این است که می‏خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بی‏حجاب می‏تواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است; با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می‏گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت‏خود را ادامه می‏دهد. ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانی خوب انجام می‏شود که با آرامش فکری همراه باشد. آنها که می‏گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است; سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی کارشان را نیز بالا بردند.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند; موجب حرص بیشتر مردان می‏شوند. برتراند راسل یکی از مادی‏گرایان در این زمینه می‏گوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده می‏شوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبت‏به آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه‏ای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیف‏تر می‏شود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعله‏ورتر می‏شود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بی‏توجه شود; دوباره به عکس دیگری علاقه‏مند می‏شود. اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می‏کند. به همین علت است که می‏بینیم بی‏بند و باری در غرب ادامه پیدا می‏کند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر می‏شوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن می‏پردازیم. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: 1- آلی 2- استقلالی. نگاه آلی آن نگاهی است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم; به او نگاه می‏کنیم. اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالی آن است. «و یحفظوا فروجهم‏»، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهای خود مطرح کرده‏اند. «ذلک ازکی لهم‏»، این حفظ برای ایشان پاکیزه‏تر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر ... خدا به آنچه می‏کنند آگاه است‏».
خداوند در ادامه می‏فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه می‏بینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست; در عمل می‏بینیم مردان پوششی کاملتر از بعضی زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایی که آشکار است. زینت دو نوع است: 1-زینت آشکار 2- زینت مخفی (در تفسیر مجمع‏البیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامه‏های رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دست‏بند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعه‏هایشان را بر سینه‏هایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملکت ایمانهن، زینت‏خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند که محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری کنند. «او التابعین غیر اولی الاربة‏»، طفیلیانی که کاری با زن ندارند. او الطفل الذین... کودکانی که از امور جنسی بی‏خبرند یا توانایی زناشویی ندارند. او ما ملکت ... دو احتمال است: 1 - مخصوص کنیزان است 2 - مطلق مملوک منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهی است که دارای شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا می‏کردند.)توبو الی الله... ای مردم توبه کنید به سوی پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه می‏کنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است.

بانوان اسوه

لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشته‏های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته‏اند. گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته‏اند. کتاب تاریخ تمدن در این‏باره می‏گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می‏گفت و درددل‏می‏کرد; یا صدایش آن‏قدر بلند بود که چون در خانه سخن می‏گفت همسایگان می‏شنیدند; شوهرش حق داشت‏بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت‏به پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کرده‏اند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کرده‏اند؟ نظر دوم منطقی‏تر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف می‏دیدند; اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که می‏توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند; مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:

1 - آرامش روانی:

وقتی بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزه‏ای که در طرفین است افزایش می‏یابد. غریزه جنسی به‏گونه‏ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکش‏تر می‏شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می‏گردد; به همین علت مردانی که زنان متعدد می‏گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی‏شود; بلکه شعله‏ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می‏شوند. اگر به تاریخ نظری بیفکنیم; پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.

2 - پایداری خانواده:

اگر حجاب با کیفیت‏خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبت‏خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.

3 - استواری جامعه:

اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می‏دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می‏دهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند; نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می‏شود. زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می‏شوند. در این جاست که می‏بینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل می‏گذارد. به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر می‏گیریم. اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد; مراجعان بدون چشم‏چرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه می‏کنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد; مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند; زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی می‏کنند سر صحبت را با وی باز کنند.

4 - حفظ ارزش و مقام زن:

چون مردان خود را نسبت‏به زنان نیازمند می‏بینند; اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می‏شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می‏بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی‏توان به آن دست‏یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف‏تر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظمی‏ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است. یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی که این اشکال را طرح کرده‏اند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهره‏مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می‏پوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده‏اند؟ باید از رسانه‏های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می‏شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می‏کنند و قصد دارند از آب گل‏آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه‏ها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می‏روند; لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت‏خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند; کسی به آنها توجه نمی‏کند. آیا این اسارت است‏یا عین آزادی؟ و آیا زنی که با رعایت‏حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود; آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی‏حجاب را آزاد می‏دانید؟ آیا غیر از این است که می‏خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بی‏حجاب می‏تواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است; با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می‏گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت‏خود را ادامه می‏دهد. ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانی خوب انجام می‏شود که با آرامش فکری همراه باشد. آنها که می‏گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است; سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی کارشان را نیز بالا بردند.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند; موجب حرص بیشتر مردان می‏شوند. برتراند راسل یکی از مادی‏گرایان در این زمینه می‏گوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده می‏شوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبت‏به آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه‏ای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیف‏تر می‏شود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعله‏ورتر می‏شود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بی‏توجه شود; دوباره به عکس دیگری علاقه‏مند می‏شود. اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می‏کند. به همین علت است که می‏بینیم بی‏بند و باری در غرب ادامه پیدا می‏کند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر می‏شوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن می‏پردازیم. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: 1- آلی 2- استقلالی. نگاه آلی آن نگاهی است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم; به او نگاه می‏کنیم. اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالی آن است. «و یحفظوا فروجهم‏»، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهای خود مطرح کرده‏اند. «ذلک ازکی لهم‏»، این حفظ برای ایشان پاکیزه‏تر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر ... خدا به آنچه می‏کنند آگاه است‏».
خداوند در ادامه می‏فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه می‏بینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست; در عمل می‏بینیم مردان پوششی کاملتر از بعضی زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایی که آشکار است. زینت دو نوع است: 1-زینت آشکار 2- زینت مخفی (در تفسیر مجمع‏البیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامه‏های رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دست‏بند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعه‏هایشان را بر سینه‏هایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملکت ایمانهن، زینت‏خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند که محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری کنند. «او التابعین غیر اولی الاربة‏»، طفیلیانی که کاری با زن ندارند. او الطفل الذین... کودکانی که از امور جنسی بی‏خبرند یا توانایی زناشویی ندارند. او ما ملکت ... دو احتمال است: 1 - مخصوص کنیزان است 2 - مطلق مملوک منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهی است که دارای شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا می‏کردند.)توبو الی الله... ای مردم توبه کنید به سوی پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه می‏کنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است./
مرضیه موسویان




  • ارتش سایبری


نکته ای قابل تامل

کارت بانکی ام را به فروشنده دادم و باخیال راحت منتظر شدم تا کارت بکشه، ولى در کمال تعجب، دستگاه پیام داد:
"موجودى کافى نمی باشد!"

امکان نداشت، خودم می دونستم که اقلاً سه برابر مبلغى که خرید کردم در کارتم پول دارم، با بیحوصلگى از فروشنده خواستم که دوباره کارت بکشه و این بار پیام آمد:
"رمز نا معتبر است"

این بار فروشنده با بیحوصلگى گفت:
لطفاً نقداً پرداخت کنید، پول نقد همراهتون هست؟ فکر کنم کارتتون رو پیش موبایلتون گذاشتین کلاً سوخته،

در راه برگشت به خانه مرتب این جمله ى فروشنده در سرم صدا می کرد
"پول نقد همراهتون هست؟"

خدایا ما در کارت اعمالمان کارهاى بسیارى داریم که به امید آنها هستیم مثلا عبادت هایى که کردیم، دستگیرى ها و انفاق هایى که انجام دادیم و ...

نکند در روز حساب و کتاب بگویند موجودى کافى نیست، ما متعجبانه بگوییم:
مگر می شود؟ این همه اعمالى که فکر می کردیم نیک هستند و انجام دادیم چى شد؟

و بگویند اعمالتان را در کنار چیزهایى قرار دادید که کلاً سوخته و از بین رفته است ...، کنار بخل، کنار حسد، کنار  ریا، کنار بى اعتمادى به خدا، کنار دنیا پرستی و ...

نکند از ما بپرسند نقد با خودت چه آورده اى؟ و کیسه مان تهى باشد و دستمان خالى ...

خدایا از تمام چیزهایى که باعث از بین رفتن اعمال نیک مان می شود به تو پناه می بریم.
  • ارتش سایبری

فاجعه‌ای که فراموش‌شدنی نیست

به گزارش خبرگزاری بسیج، بی‌کفایتی، سهل‌انگاری و عدم رسیدگی مأموران آل‌سعود به حال مجروحان و آسیب‌دیدگان حجاج در منا، منجر به وقوع یک فاجعه بزرگ انسانی شد که در پس آن بیش از 7 هزار نفر از حجاج مسلمان از سراسر دنیا با لبان تشنه به شهادت رسیدند.

دوم مهر 1394، در اولین روز وقوف حجاج در منا برای انجام مناسک رمی جمرات، هنوز چندساعتی از طلوع آفتاب نگذشته بود که پلیس سعودی با مسدود کردن مسیر‌ها و هدایت حجاج به خیابان موسوم به 204، موجب ایجاد ازدحام فوق‌العاده در این خیابان شد. در ادامه ماجرا بی‌کفایتی، سهل‌انگاری و عدم رسیدگی مأموران آل‌سعود به حال مجروحان و آسیب‌دیدگان این حادثه، منجر به وقوع یک فاجعه بزرگ انسانی شد که در پس آن بیش از 7 هزار نفر از حجاج مسلمان از سراسر دنیا با لبان تشنه به شهادت رسیدند.


در میان شهدای این فاجعه تعداد 464 نفر از شهروندان ایرانی نیز حضور داشتند و طبعاً در فاجعه‌ای با چنین ابعاد ضایعه‌باری از مسئولان کشور‌های متبوع انتظار می‌رود پیگیر احوال و سرنوشت اتباع خود باشند. درحالی‌که از سرنوشت صد‌ها حاجی ایرانی اطلاعی نبود، چند ساعت پس از وقوع حادثه رئیس‌جمهور به همراه وزیر خارجه عازم نیویورک شدند تا به دیدار همتایان غربی خود بپردازند. دو روز بعد که ابعاد فاجعه انسانی بیشتر مشخص شد، هیئت دولت به ریاست معاون اول رئیس‌جمهور تصمیم گرفت هیئتی را به سرپرستی وزیر وقت ارشاد به‌منظور بررسی حادثه و پیگیری احوال حجاج ایرانی حادثه‌دیده عازم عربستان کند. بااین‌حال علی جنتی، سرپرست هیئت مذکور هیچ‌گاه به این سفر نرفت، چراکه عربستان از اعطای روادید به جنتی خودداری کرد، بنابراین عملاً اعزام هیئت مذکور کأن‌لم‌یکن تلقی شد.


هرچند چند روز بعد وزیر بهداشت در رأس هیئتی عازم جده شد، اما به اذعان قاضی‌زاده هاشمی، وزیر بهداشت، وی تنها به‌عنوان یک زائر معمولی و عمره‌گزار و با گذرنامه عادی عازم جده شده است، نه وزیر دولت جمهوری اسلامی ایران و با گذرنامه سیاسی. در همین روز‌ها که روحانی و ظریف مشغول گفت‌وگو‌های با چاشنی لبخند بودند، دولت عربستان نه‌تن‌ها به هیئت ایرانی ویزا نداد، بلکه از تحویل پیکر‌های شهدای ایرانی فاجعه منا خودداری کرد و بعد‌ها معلوم شد تعدادی از همین شهدا را همان روز‌های اولیه و مقارن با حضور هیئت ایرانی در نیویورک، دولت عربستان به خاک سپرده است. هرچند بر اساس کنوانسیون‌های بین‌المللی، اجساد اتباع بیگانه جزو حقوق کنسولی کشور‌ها محسوب شده و در صورت درخواست، باید به دولت متبوع استرداد گردد، اما رژیم پادشاهی عربستان سعودی از تحویل پیکر‌ها به ایران خودداری می‌کرد. درست در همین مقطع بود که دولت ایران چهار بار از کاردار عربستان در تهران درخواست صدور روادید برای هیئت ایرانی کرد، اما هر بار با پاسخ منفی سعودی مواجه می‌شد. همان روز‌ها رسانه‌های بین‌المللی عکسی از محمدجواد ظریف، منتشر کردند که در صحن مجمع عمومی سازمان ملل در کنار صندلی متعلق به امیر کویت زانو زده بود.


رسانه‌ها در تکمیل این خبر نوشتند که ظریف از کویت خواسته بود تا میان ایران و ریاض میانجیگری کند، آن‌هم فقط برای صدور روادید برای نماینده دولت جمهوری اسلامی ایران. خبر‌های دیگری هم از درخواست میانجی‌گری وزیر در حال لبخند ایرانی از سران فرانسه و انگلستان برای میانجی‌گری با عربستان منتشر شد که فارغ از صحت‌وسقم آنها، هیچ نتیجه‌ای نداشت. سرانجام رهبر معظم انقلاب‌اسلامی، حضرت امام خامنه‌ای که تلاش‌های دولت را بی‌فایده دیدند و مصلحت را به ورود به این صحنه دیدند، در سخنانی عز‌تمندانه به سعودی‌ها هشدار دادند: «امروز هم در انتقال ابدان مطهرشان به کشور مشکلاتی وجود دارد... مسئولان کشور عربستان به وظایف شان عمل نمی‌کنند بلکه در مواردی نقطه مقابل وظایف‌شان عمل می‌کنند، موذیگری می‌کنند. اگر کشور ما و ملت ما بخواهد در مقابل عناصر اذیت‌کننده و موذی عکس‌العمل نشان بدهد، اوضاع آن‌ها خوب نخواهد بود؛ ما تا حالا خویشتنداری کردیم.... اگر بنا شد عکس‌العمل نشان بدهیم، عکس‌العمل‌های ما خشن هم خواهد بود، سخت هم خواهد بود.»

تنها چندساعتی از نهیب معظم‌له نگذشته بود که عربستان سریعاً همکاری خود را با نمایندگان ایرانی آغاز کرد و برای تحویل ابدان مطهر شهدای ایرانی فاجعه منا قول مساعد داد. این در حالی بود که تا یک روز پیش از آن عزم آل‌سعود برای تدفین همه قربانیان فاجعه منا در خاک عربستان بود. نکته قابل‌تأمل در این ماجرا، آن بود که در عرف بین‌الملل معمولاً سران کشور‌هایی که تعداد قابل‌توجهی از اتباع‌شان دچار چنین حادثه‌ای می‌شوند، سفر خود را نیمه‌کاره رها می‌کنند و به کشور خود بازمی‌گردند تا حادثه مدیریت و از تألمات ملت کاسته شود، بااین‌حال آقای روحانی، بی‌توجه به وقایع حج به سفر خود در امریکا تا چهار روز پس از فاجعه منا ادامه داد و تنها یک روز زودتر از موعد مقرر به کشور بازگشت!


حتی به اذعان آقای ظریف اقدام متناسبی برای کاهش روابط با این رژیم در اعتراض به پایمال کردن حقوق شهروندان کشورمان انجام نشد. وی در خصوص روابط با رژیم آل‌سعود گفته بود: «نزدیک به 500 زائر ما در مراسم حج کشته شدند، اما ما روابط خود را قطع نکردیم، حتی روابط خود را با عربستان کاهش هم ندادیم». این جملات ظریف در واقع نگاه منفعلانه و غیرمسئولانه برخی را در برابر – به قول ایشان- برادران سعودی پدیدار می‌سازد.


این‌ها در حالی است که اصولاً وزارت امور خارجه اصلی‌ترین وظیفه را در قبال پیگیری حقوق اتباع ایران در خارج از مرز‌های جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران داشت. بند 6 ماده 2 قانون موسوم به «وظایف وزارت امور خارجه» مصوب 20/1/1364 مجلس شورای اسلامی «انجام اقدامات لازم در زمینه امور کنسولی اعم از حفظ حقوق و منافع اتباع ایرانی خارج از کشور» را جزو شرح وظایف وزارت امور خارجه دانسته و این بدان معناست که کلیه امور کنسولی و حفظ حقوق شهروندان ایرانی در خارج از مرز‌های جمهوری اسلامی ایران به عهده این وزارتخانه و نمایندگی‌های آن در خارج از کشور است. بر اساس همین وظایف خطیر است که همه‌ساله رقم قابل‌توجهی از بودجه کشور به این دستگاه تخصیص‌یافته و در شبکه گسترده سفارت‌خانه‌ها، کنسولگری‌ها و نیز در قالب مأموریت‌های سیاسی و اداری کارکنان این نهاد به خارج از کشور هزینه می‌شود. حال با توجه به این سرفصل مأموریتی و بودجه متناسب با آن انتظار می‌رفته در فاجعه‌ای که 465 ایرانی در آن به شهادت رسیده و صد‌ها نفر دیگر از هم‌وطنانمان مجروح شدند، آن‌ها به وظایف اولیه و اصولی خود عمل نمایند.


با تأسف باید گفت: همزمانی فاجعه با سفر رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه به نیویورک و اصالت یافتن برجام در مأموریت‌های این نهاد سبب شد در روز‌های نخست که حساس‌ترین روز‌های پس از فاجعه بود، فاجعه منا برای وزارت امور خارجه موضوعی حاشیه‌ای و درجه 2 تلقی گردد. بهترین نشانه برای این رویکرد نیز انتخاب وزیر ارشاد به‌عنوان نماینده عالی دولت برای سفر به عربستان بود که البته به دلیل کارشکنی سعودی‌ها این سفر نیز هیچ‌گاه محقق نشد. هرچند که در چند روز نخست که وزارت امور خارجه خود را سرگرم «برجام» و «نیویورک» کرده بود، آنچه نباید اتفاق می‌افتاد، رخ داد و تعدادی از پیکر شهدای ایرانی بدون کسب اجازه و شتاب‌زده خاک‌سپاری شده بود. دیروز رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران حج، فاجعه منا را ظلمی بزرگ خواندند و با تأکید بر لزوم پیگیری مستمر و جدی برای احقاق حق، افزودند: «این مطالبه به‌هیچ‌وجه نباید فراموش شود و دستگاه‌های مسئول باید از راه‌های مختلف به‌ویژه مجامع بین‌المللی، این موضوع را پیگیری کنند تا کمیته حقیقت‌یابی با حضور جمهوری اسلامی تشکیل و احقاق شود زیرا در این دو فاجعه، تأمین ایمنی و امنیت حجاج که مهم‌ترین وظیفه حکومت عربستان است، رعایت نشد و دیه مقتولان نیز داده نشد.»


اکنون در آستانه موسم حج و سومین سالگرد این فاجعه خونین هستیم و مع‌الأسف به بهانه‌هایی همچون قطع روابط دیپلماتیک میان ایران و سعودی، هیچ‌گونه پیشرفتی در پیگیری حقوقی فاجعه و شهدای آن مشاهده نمی‌شود و تنها پیگیر این فاجعه تلخ، شخص رهبر معظم انقلاب اسلامی هستند؛ گویی مظلومیت شهدای مکه و منا پایانی ندارد.

یادداشت جوان/ محمدجواد اخوان











  • ارتش سایبری

گزارش: جذابیت خطرناک گل برای جوانان و نوجوانان


«نسترن فرخه»، خبرنگار انصاف نیوز: گل، علف، وید، گرس، ماریجوانا، نام‌هایی هستند که این روزها از زبان جوانان و نوجوانان زیاد شنیده می‌شوند؛ در صفحات مجازی‌شان کنار اسم‌های بسیاری از آنها تصویری از برگ گیاه ماریجوانا دیده می‌شود، کلاه‌ها و یا تی‌شرت‌هایی با تصویر این برگ را به تن می‌کنند و مثل یک طرفدار پروپا قرص، در همه جا علاقه‌ی خود به این ماده را اعلام می‌کنند. حتی اگر مصرف کننده هم نباشند، از این مد پیروی می‌کنند.

در سال‌های اخیرماریجوانا و مشتقات آن (گل، علف و…) دومین ماده‌ی مصرفی کشور معرفی شده‌ است. چند سالی است که آمار مصرف این ماده در بین جوان‌ها بالا رفته است و حتی از برخی دانش‌آموزان و کارکنان مدارس در مناطق مختلف هم اخباری مبنی بر استفاده‌ی برخی از دانش‌آموزان از این ماده به گوش می‌رسد.

خبرنگاران انصاف نیوز برای گرفتن گزارش تصویری درباره‌ی مصرف گل در بین جوان‌ها و نوجوان‌ها که در ادامه خواهد آمد، به پارک ساعی تهران رفتند؛ جالب آنکه وارد هر گروه دوستانه‌ای در ر‌ده‌ی سنی نوجوانان شدند بعد از شنیدن نام ماده‌ی گل از دهان خبرنگار تقریبا همگی آنها از سر شوخی عکس‌العملی از خود بروز دادند که نشان از آن داشت که اکثر افراد جمع یا تجربه‌ی یک بار مصرف آن را داشته‌اند و یا بیشترشان از نزدیک با این ماده‌ و تمامی حواشی مربوط به آن آشنا بودند.

در محوطه‌ی کتابخانه‌ی پارک ساعی، با جمعی از دختران ۱۷، ۱۸ ساله‌‌‌ی کنکوری مواجه شدیم؛ از آنها در مورد مصرف این ماده سوال کردیم؛ از جمع ۸ نفره‌ی آنها یک نفر تجربه‌ی مصرف مداوم  و دیگری تجربه‌ی یک مرتبه استفاده را داشت؛ این درحالی بود که  در جمع پسران ۱۸ ساله‌ی حاضر در پارک از پنچ نفر، چهارنفر تجربه‌ی مصرف گل را داشتند.

تقریبا اکثر افراد با میانگین سن بین بیست تا سی سالگی حاضر در پارک با این ماده آشنایی داشتند و اکثر آنها حداقل یک بار تجربه‌ی مصرف را داشتند.

جالب آنکه تعدادی از جوان‌ها جلوی دوربین حاضر به فاش کردن آشنایی خود با این ماده نشدند و بعد از اتمام گزارش تصویری از ادعای خود سر باز زدند، از طرفی عده‌ای دیگر علیرغم اینکه تاکنون استفاده نکرده بودند در میان دوستان و همسالان خود به تفاخر از اطلاعاتشان درباره‌ی این ماده سخن می‌گفتند و از این رفتار به نظر می‌رسید که استفاده از این ماده میان نوجوانان نه تنها از قبحی برخوردار نیست بلکه در شمار موضوعات سرگرم کننده و مفرح و قابل افتخار به شمار می‌رود.

نگهبان پارک از سن کم مصرف کنندگان می‌گوید

در مسیری که در پارک طی کردیم، حول و حوش ظهر، تعدادی جوان را دیدیم که  مشغول مصرف گل  و یا حشیش بودند. نگهبان ضلع شرق پارک ساعی در اینباره می‌گوید: «گاهی از دیدن سن کم مصرف کنندگان گل یا حشیش بسیار ناراحت می‌شوم، بارها به کلانتری تماس گرفتم واطلاع دادم ولی یا دیر آمدند و یا وقتی رسیدند جوان‌ها فرار کردند.»

وی ادامه داد: «قبل‌تر اینجا پاتوق فروشندگان ومصرف کنندگان گل بود ولی حالا شرایط بهتر شده اما هنوز هم دختر وپسرهای کم سنی می‌بینم که مصرف می‌کنند.»

والدین از گل چه می‌دانند؟

باتوجه به آنکه خانواده اولین نهاد یک جامعه محسوب می‌شود و یکی از مهم‌ترین بسترهای رشد فرد است، با تعدادی از افرادی که دارای فرزند بودند نیز در این مورد سوال کردیم. اما از تعداد والدینی که در پارک حاضر بودند، کسانی که با این ماده آشنایی داشته باشند بسیار کم بود. این در حالی است که این روزها علاوه بر اینکه میزان مصرف این ماده میان جوانان و نوجوانان بیشتر شده است، میانگین سنی مصرف کنندگان نیز پایین آمده. به این معنی که بخش قابل توجهی از مصرف کنندگان و یا علاقمندان به این ماده نوجوانانی هستند که خانواده‌هایشان آشنایی کافی با آن را ندارند.

باتوجه به گزارش تصویری انصاف نیوز اکثر مادران از گزارش گرفتن اجتناب کردند و آنهایی که حاضر به صحبت با خبرنگار شدند یا فقط نام این ماده را شنیده بودند و یا هیچ اطلاعی از آن نداشتند. یکی از آنها پیرمردی بود که با لبخند گفت: در زمان ما این چیزها نبود و نمی‌دانم اصلا چه ماده‌ای است.

اغلب  کارشناسان از وابستگی ذهنی ایجاد شده برای مصرف کنندگان این ماده خبر داده‌اند که با باور عمومی جوانان و نوجوانان مبنی بر اعتیادآور نبودن آن در تضاد است. صحبت با این افراد و والدینشان، غیبت اطلاع رسانی و آموزش صحیح در این حوزه را نمایان می‌کند.





  • ارتش سایبری

حضرت معصومه (س) دختر تربیت‌شده‌ی دامان اهل‌بیت




بدون تردید نقش حضرت معصومه (سلام الله علیها) در قم شدن قم و عظمت‌ یافتن این شهر عریقِ مذهبىِ تاریخی، یک نقش ما لا کلام فیه است. این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیت‌شده‌ی دامان اهل‌بیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهم‌السّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) در آن دوره‌ی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهل‌بیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند.
رهبر انقلاب؛ ۸۹/۷/۲۹

  • ارتش سایبری


دهه کرامت یادآور لطیف‌ترین علائق و مهر و وفای کم‌نظیر یک خواهر نسبت به مقام شامخ و معنوی برادر است، مهر و وفایی که خواهر مهـربان و دلداده را به هجــرت وادار نمـوده و غربت و بیـماری و مرگ را در فصـل جوانی  برای او آسـان کرده است. دهه کرامـت یادآور تحول آفرینی بانوان آسمـانی است و این که می‌توانند رهبـری دل‌های صدها میلیون مسلمان را در طی اعصار عهده‌دار بشوند. تمام مفاهیم سازنده‌ای که ما در فرهنگ اسلامی داریم در این دهه تداعی می‌شوند.


  • ارتش سایبری

سید علی حسینی خامنه‌ای فرزند مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه‌ای، در فروردین‌ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود و زندگی مرحوم سید جواد خامنه‌ای هم مانند بیشتر روحانیون و مدرسان علوم دینی، بسیار ساده: «پدرم روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشه‌گیر [...] زندگی ما به‌سختی میگذشت. من یادم هست شب‌هایی اتفاق می‌افتاد که در منزل ما شام نبود. مادرم با زحمت برای ما شام تهیه میکرد. [...] آن شام هم نان و کشمش بود.»

خانه‌ای که خانواده‌ی سید جواد در آن زندگی میکردند در یکی از محله‌های فقیرنشین مشهد بود: «منزل پدری من که در آن متولد شده‌ام، تا چهار پنج سالگی من، یک خانه‌ی  ۶۰ ـ ۷۰  متری در محله‌ی فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفه‌ای! هنگامی که برای پدرم میهمان میآمد -و معمولاً پدر بنا بر این که روحانی و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت- همه‌ی ما باید به زیرزمین میرفتیم تا مهمان برود. بعد عده‌ای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم.»



  • ارتش سایبری